مصاحبه با نویسندگان کتاب [بخش اول]

سؤال ۱: چرا تصمیم به نگارش این کتاب گرفتید؟

بلند: یک روز متوجه شدم که انگار دارم مکرراً توصیه‌های مشابهی را به تیمهایی از سراسر دنیا ارائه می‌کنم. تیمها برای اینکه از بوم مدل کسب‌وکار به سمت اجرای آزمایشها بروند، با دشواریهایی مواجه بودند. اغلب از من می‌پرسیدند کدام کتاب را بخوانیم و من کتاب مناسبی سراغ نداشتم. وقتی الکس پبشنهاد نوشتن این کتاب را به من داد، بلافاصله پذیرفتم. چون احساس کردم می‌توانیم نیاز بازار را برطرف کنیم و در خصوص چگونگی اجرای آزمایش‌ها و کاهش ریسک ایده‌ها راهنماهایی ارائه دهیم. ما این فرصت را یافتیم که ابزارهای کتابهای قبلی را، به روشی واقعی و عملی، بسط و گسترش دهیم.

استروالدر: استیو بلنک، با توسعه مشتری‌محور، جنبشی فوق‌العاده را راه‌اندازی کرد و بعد از او هم، شاگردش، اریک ریس، با استارتاپ ناب، آن را به دنیا شناساند.

با این حال، من و دیوید این احساس را داشتیم که کارآفرینان و دست‌اندرکاران نوآوری، به‌نوعی، در سطح مبتدی گیر افتاده‌اند، یعنی فقط مصاحبه می‌کنند و حتی لزوماً از پس همان هم به‌خوبی برنمی‌آیند، و اساساً به آزمایشهای پیچیده‌تر نمی‌رسند. بنابراین تصمیم گرفتیم، با اتکاء به کارهای استیو بلنک و اریک ریس، مجموعه‌ای از آزمایشها ترتیب دهیم تا به افراد کمک کنیم شیوة حرفه‌ای‌تری برای آزمودن ایده‌های کسب‌وکاریشان برگزینند. جان کلام کتاب آزمودن ایده‌های کسب‌وکار همین مجموعه آزمایشها است.

سؤال ۲: چرا باید ایده‌های کسب‌وکاری را اعتباربخشی کنیم؟ این کار چه فایده‌هایی دارد؟

استروالدر: ما همیشه می‌گوییم کارآفرینی و نوآوری مخاطره‌آمیز است. بله، هست! اما می‌توانید با آزمودن ایده‌هایتان ریسک را مدیریت کنید. اگر این کار را نکنید، متحمل این ریسک بزرگ خواهید شد که زمان، انرژی و پول زیادی را هدر دهید و چیزی بسازید که روی کاغذ عالی به نظر می‌رسد، اما هیچکس اهمیتی به آن نمی‌دهد، و احتمالاً قبل از اینکه بتوانید چیزی به بازار عرضه کنید، پولتان ته بکشد. با آزمودن ایده‌های کسب‌وکار، ریسک و عدم قطعیت راه‌اندازی سازمانی را که قرار است شکست بخورد کاهش می‌دهید.

بلند: باید ایده‌هایتان را با دیگر افراد رودررو کنید. اگر ایده‌هایتان را در ذهنتان نگه دارید، این می‌شود همان «منطقة خالی از مشتری». شکل‌گیری راستین ایده‌هایتان زمانی آغاز می‌شود که شروع به آزمودنشان در تماس با واقعیت می‌کنید. بسیاری از شرکتهای موفق کارشان را با ایده‌ای کاملاً متفاوت از ایدة امروزین‌شان آغاز کرده‌اند. وظیفة شما این است که ایدة اولیه‌تان را به فرصتی پایدار تبدیل کنید. در پرتو چنین نگاهی، آزمایش ایده و آوردن آن به عالم واقع قابل درک می‌شود.

سؤال ۳: در طراحی محصول، ریسکهای اصلی کدامند؟

بلند: ریسکها، متناظر با متدولوژی تفکر طراحی، ۳ یا ۴ درون‌مایه دارند. ریسک مطلوبیت شامل مشتری، کارها، دردسرها و منفعتهای او می‌شود. من با شرکتهایی کار کرده‌ام که صدها هزار دلار صرف توسعة راه‌حلی کرده‌اند، بدون اینکه حتی یک کلمه با مشتری حرف زده باشند. اینگونه شرکتها مطمئن نیستند که راه‌حلشان نیاز مشتری را برطرف می‌کند یا نه. با آنکه، اگر چنین راه‌حلی را در بازار عرضه کنید و موفق شوید، نابغه به نظر خواهید رسید، اما بسیاری از ما با این شیوه موفق نمی‌شویم. این شیوة شکست را تجربه کردن، شیوه‌ای بسیار کند و پرهزینه است.

ریسک تدوام‌پذیری بر هزینه و درآمد متمرکز است و اینکه چنین کسب‌وکاری می‌تواند در گذر زمان پایدار باشد یا خیر. من شرکت‌هایی را دیده‌ام که مشکل مهمی را برای مشتری حل کرده‌اند، اما هرگز نتوانسته‌اند برای آن مدل قیمت‌گذاری تعیین کنند. در نهایت هم شکست خورده‌اند، چون کسب‌وکارشان پایدار نبوده است. به گذشته بیاندیشید و به اینکه چند محصول سراغ دارید که شما عاشقش بوده‌اید ولی دیگر وجود خارجی ندارند. بسیاری از این محصولات دیگر وجود ندارند چون تداوم‌پذیر نبوده‌اند.

ریسک امکان‌پذیری نه تنها فناوری، بلکه زیرساخت‌ها و هرگونه مقرراتی که ممکن است با آن مواجه شوید را دربرمی‌گیرد. نمونه‌های زیادی از شرکت‌های فناور وجود دارد که، با راه‌حل‌های جدید و نوآورانه‌ای که پرستاران خواهانش بوده‌اند، به سراغ بیمارستان‌ها رفته‌اند و با این حال، شکست خورده‌اند. چون قادر نبوده‌اند منابع مالی لازم را برای دریافت تأییدیه از سازمان غذا و دارو تأمین کنند یا نقض‌کنندة قانون حفظ حریم خصوصی بوده‌اند. ما، در این کتاب، این طرز فکرِ مطلوب، تداوم‌پذیر و امکان‌پذیر بودن ایده‌ها را بر بوم مدل کسب‌وکار و بوم ارزش پیشنهادی منطبق می‌کنیم. فاجعه آنجاست که بیشتر تیم‌ها، در مراحل اولیه، فقط بر امکان‌پذیری ایده‌شان تمرکز می‌کنند و بعد، خیلی‌خیلی‌دیر متوجه این واقعیت می‌شوند که ایده‌شان مطلوب یا تداوم‌پذیر نیست. در حالی که، در واقعیت، خیلی زودتر می‌توانند متوجه این موضوع بشوند.

استروالدر: آنچه درکش مهم است این است که آزمودن به‌ندرت به معنای ساختن نسخه‌ای کوچکتر از چیزی است که می‌خواهید به بازار عرضه کنید. آزمودن لزوماً به ساختن یا فروش محصول مربوط نیست. بلکه به آزمایش کردن مهم‌ترین فرضیات مربوط می‌شود، تا نشان دهید ایده‌تان نتیجه‌بخش است یا خیر. و برای این کار هم لزوماً نیاز نیست زمان زیادی را صرف ساختن چیزی بکنید. ابتدا باید ثابت کنید بازاری وجود دارد، نشان دهید افراد کارها، دردسرها و منفعتهایی دارند و اثبات کنید مایل به پرداخت هستند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

اسکرول به بالا